۸ شهریور ۱۴۰۰، ۱۸:۰۰

مهر بررسی کرد؛

تسلیم کابل به طالبان؛اشتباه محاسباتی غرب تا جامعه شناسی افغانستان

تسلیم کابل به طالبان؛اشتباه محاسباتی غرب تا جامعه شناسی افغانستان

چگونگی پیشروی سریع نیروهای طالبان در افغانستان و ساقط کردن دولت این کشور، ریشه در جامعه شناسی افغانستان داشته و بررسی این جنبش بدون در نظر گرفتن مقتضیات جامعه شناختی امکانپذیر نیست.

خبرگزاری مهر، گروه بین‌الملل - وحید پورتجریشی: سرعت تحولات سیاسی افغانستان طی یک ماه گذشته را شاید بتوان از جمله پدیده‌های نادر سیاسی قرن حاضر دانست. به طوری که هنوز هم رسانه‌های محلی این کشور و محافل تحلیلی - خبری بین‌المللی مشغول پرداختن به اما و اگرهای ناشی از وقوع تحولات عجیب در داخل این کشور هستند. آنچه مسلم است، دولت برآمده از ۲۰ سال حضور نظامی ایالات متحده در داخل این کشور نهایتاً با تحرک سریع نیروهای طالبان و خیلی ساده‌تر از آنچه تصور می‌شد، ساقط شده و امروز تنها نامی در تاریخ افغانستان از آن بر جای مانده است.

اما آنچه بیش از هر نکته دیگری در خصوص تحولات داخلی افغانستان ذهن را به خود مشغول می‌کند، چگونگی و میزان سرعت پیشروی نیروهای طالبان در ولایات مختلف افغانستان و تسخیر اکثر نقاط این کشور بدون جنگ و خونریزی قابل توجه میان نیروهای نظامی دولت سابق با طالبان بود. اکنون این سوال بزرگ و مهم پیش روی محافل مطالعاتی بین‌المللی قرار دارد که چگونه طالبان با این سرعت موفق به تسخیر افغانستان و احیای قدرت خود در این کشور شد؟ در ادامه مطلب حاضر، سعی خواهیم کرد تا با رویکردی جامعه شناختی، به بررسی جوانب مختلف این سوال بپردازیم.

جامعه شناسی افغانستان

بررسی زوایای مختلف جامعه شاسی یک ملت البته کار بسیار پیچیده و نیازمند مطالعات دقیق تاریخی بوده و از هیچ روی در بضاعت مطلب حاضر نیست. اما تا جایی که به پاسخ سوال اصلی این مطلب مربوط می‌شود، می‌توان فاکتورهای مهم در چرایی پیشروی نیروهای طالبان در خاک این کشور را با رویکرد جامعه شناختی مورد بررسی کلی قرار داد. جامعه افغانستان به طور کلی از اقوام ازبک، هزاره، تاجیک و پشتون تشکیل می‌شوند که البته اقوام دیگری همچون عرب‌ها، ایماق‌ها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها، نورستانی‌ها، پشه‌ای‌ها، قزلباش‌ها، براهویی‌ها، پامیری‌ها و سادات نیز از جمله اقوام کوچک‌ترین کشور را تشکیل می‌دهند.

اشتباه محاسباتی نخست آمریکا در خصوص ارتش افغانستان، همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، در نظر نگرفتن تعلقات قومی و مذهبی نیروهای ارتش افغانستان بود قوم پشتون که عمده نیروهای طالبان نیز به این قوم تعلق دارند، از بزرگترین و پر نفوذترین اقوام افغانستان بوده که بسیاری از آنها در ولایات مختلف این کشور زندگی می‌کنند. ترکیب جمعیتی افغانستان نیز وابسته به جغرافیا بوده و معمولاً اقوام مختلف حتی در داخل یک منطقه، تا حد ممکن از یکدیگر جدا زندگی می‌کنند. فارغ از اعتقادات مذهبی مردم افغانستان، مانند هر جامعه چند قومیتی دیگری، نسبت قومی از جمله فاکتورهای مهم در ایفای نقش سیاسی در این کشور محسوب می‌شود. به عنوان مثال، با فرض وجود اختلاف در عقاید سیاسی و مذهبی میان دو فرد از یک قوم، نهایتاً این هویت قومی آنها است که عامل حمایت از یکدیگر به ویژه در مواجهه با اقوام دیگر شده و مباحث مربوط به اختلافات نهایتاً به موارد درون قومیتی منتهی خواهد شد.

همین مساله قومیت محور بودن جامعه افغانستان و وزن کشی آنها در رقابت با یکدیگر طی سنوات اخیر، منجر به عدم حصول نتیجه در ایجاد دولتی فراگیر در این کشور و مباحثی چون آشتی ملی، «لویی جرگه» و مواردی از این دست شد. حتی در موارد مربوط به درگیری میان نیروهای نظامی دولتی افغانستان و طالبان نیز به خوبی مشاهده می‌کنیم که جنگ سالارانی مانند «ژنرال دوستم» و «عطا محمد نور» که از ازبک های افغانستان محسوب می‌شدند، در کمال ناباوری به ازبکستان گریخته و ستون‌های ارتش ملی افغانستان را متزلزل ساختند.

توافق صلح با آمریکا، سرآغاز بازگشت طالبان

ممکن است تصور عموم چنین باشد که تصمیم قطعی دولت آمریکا برای خارج ساختن نیروهای نظامی خود از افغانستان، سر آغاز قدرت گرفتن مجدد طالبان در افغانستان باشد. اما حقیقت امر این است که بازگشت طالبان به عرصه سیاست افغانستان، از ۲۹ فوریه سال ۲۰۲۰ یعنی روز امضای توافقنامه صلح میان این گروه و ایالات متحده آغاز شد. طالبان دقیقاً با توجه به پایگاه جامعه شناختی خود، پس از امضای توافق در دوحه، به دعوت مردمی افغانستان در داخل این کشور روی آوردند. این تحرک جدید نیز دقیقاً از شهرها و روستاهای سنتی محافظه کار پشتون آغاز شد که حتی در زمان حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان نیز تحت سیطره بی چون و چرای طالبان قرار داشتند. با این حساب، آغاز خروج تدریجی نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان در مارس ۲۰۲۰ (یک ماه پس از امضای قرارداد صلح با طالبان) مصادف شد با دعوت مخفیانه طالبان از نیروهای هوادار خود برای رویارویی با دولت «اشرف غنی».

اشتباه محاسباتی غرب در مورد ارتش افغانستان

بدون شک، ارتش افغانستان و فرماندهان ارشد آن، نقش به سزایی در شکست دولت غنی و به قدرت رسیدن طالبان در این کشور داشتند. ظاهراً آمریکا و متحدین واشنگتن در ناتو، بار دیگر اشتباه همیشگی خود در غرب آسیا را تکرار کرده و بدون بررسی شرایط جامعه شناختی افغانستان، بیست سال برای تشکیل ارتش مدرن حامی دولتی غرب‌گرا در این کشور تلاش کردند. اشتباه محاسباتی نخست آمریکا در خصوص ارتش افغانستان، همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره شد، در نظر نگرفتن تعلقات قومی و مذهبی نیروهای ارتش افغانستان بود. بر اساس مدارک و شواهد موجود، بسیاری از نیروهای نظامی دولت افغانستان بدون هیچ گونه مواجهه‌ای با طالبان سلاح خود را بر زمین گذاشته و میدان جنگ را رها کردند تا طالبان به سادگی هر چه تمام، تک تک شهرها و روستاهای بر سر راه خود در مسیر کابل یعنی پایتخت افغانستان را فتح کند.

در جوامع چند قومیتی متشکل از اقوام قدرتمند، محافظه کار و سنتی، هرگونه تلاش برای حذف قومیت‌ها و عدم توجه به ویژگی‌های جامعه شناختی آن جامعه، نهایتاً منجر به شکست خواهد شد مشکل دیگر محاسباتی و البته همیشگی نیروهای نظامی آمریکا در غرب آسیا، عدم توجه به نوع جنگ در این منطقه به ویژه افغانستان بود؛ یعنی تلاش برای تشکیل و تربیت ارتشی منظم برای مبارزه با شبه نظامیان متخصص در جنگ‌های چریکی و نامنظم! این همان مسأله‌ای بود که منجر شد تا ارتش آمریکا با تمام تجهیزات در دست خود سال‌ها برای یافتن «بن لادن» تلاش کرده و هزینه کند. آنچه مسلم است، توان نظامی القاعده در برابر ارتش آمریکا قابل قیاس نبود. اما عدم توجه به این مساله که القاعده، طالبان و بسیاری از گروه‌های شبه نظامی فعال در غرب آسیا را باید با مقیاس و در جنس خود سنجید، منجر به هدر رفتن ۲۰ سال هزینه جانی و مالی ایالات متحده در منطقه شد.

اما اشتباه سوم ارتش آمریکا در افغانستان، عدم محاسبه صحیح توان نظامی ارتش نوپای افغانستان بود. خبرگزاری فرانس ۲۴ فرانسه، با انتشار مطلبی به این موضوع پرداخته است که عمده موفقیت‌های ارتش افغانستان طی بیست سال گذشته، به دلیل حمایت لجستیکی و هوایی نیروهای نظامی آمریکا در این کشور بوده و طبیعی است که با خروج نیروهای نظامی آمریکایی از این کشور، شاگردان کم تجربه توان رویارویی با شبه نظامیان کار کشته‌ای چون طالبان که تجربه خارج ساختن ارتش شوروی در سال ۱۹۸۹ را در کارنامه خود دارند، کاری از پیش نخواهند برد.

در پایان، با عنایت به مطالب مذکور، ذکر این نکته الزامی است که دلیل شکست دولت افغانستان، شخص رئیس جمهور سابق این کشور و حلقه نزدیکان وی بودند. تلاش اشرف غنی برای رویارویی با طالبان و حذف این گروه پر نفوذ از صحنه سیاست افغانستان با اتکا به آمریکا، نهایتاً منجر به حذف دولت افغانستان از صحنه قدرت شد. باید در نظر داشت که در جوامع چند قومیتی متشکل از اقوام قدرتمند، محافظه کار و سنتی، هرگونه تلاش برای حذف قومیت‌ها و عدم توجه به ویژگی‌های جامعه شناختی آن جامعه، نهایتاً منجر به شکست خواهد شد.

کد خبر 5292339

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha

    نظرات

    • محمد IR ۲۰:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۸
      1 0
      کشورهای زیادی از استعمارگران غرب استقلال یافته اند اما بنا به دلایل جامعه شناسی در طول سالها تا امروز هم از همدیگر فرق دارند.
    • CO ۲۱:۴۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۸
      7 0
      هر کشوری که در آن بجای هویت و اصول شهروندی یکسان همچون همه کشورهای متمدن و پیشرفته ، هویت های قوم و قبیله ایی حاکم باشد در آنجا نابسامانی و عقب افتادگی و کینه و جنگ های بیهوده خواهد بود و افغانستان نمونه آشکار این سخن است.
    • علی اصغر IR ۲۲:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۰۸
      0 8
      طالبان بر حق است و و پروردگار عالم یارو یاورش چون مسلمان هستند و پوزه استکبار را بخاک مالید